دســت نوشــت

( بــه آنچـه فکـرمی کنـی،بینــدیـش )

دســت نوشــت

( بــه آنچـه فکـرمی کنـی،بینــدیـش )

دســت نوشــت

وقـــتــی قـــلـــب هــســـت،هــمـه چیـــز هســـت،حتـــی...پــــای نــداشــتــه ات.

پیام های کوتاه
  • ۱۳ تیر ۹۸ , ۱۶:۴۰
    !

۱ مطلب با موضوع «بــرای تــو می نویــسم» ثبت شده است

این روزها بیشتر و بیشتر نگرانم و دچار استرس...

کدامشان تویی!کدامشااان تویی که بگویم بله!خدایا اگر نبود خواستگاری راحت میگذشتم و روزهایم سپری میشد،اما....

امروز که خانم xمرا کشید کنار و از من خواستگاری کرد مانده بودم! به نه گفتنم مطمئن بودم اما با خودم می‌گفتم این همان خانومیست که از همان اول به دلت نشست همان که گفتی خیلی دوسش داری،حالا اگر کسی باشد شبیه به همین خانم xبا همین جذبه و مهربانی و وقار و شخصیت، باز هم میگویی نه؟!

باز هم گفتم نه.خانم x گفت هیچ چیزی بین ما عوض نمی شود پس هر چه میخواهم بگویم.میدانی وقتی پرسید چه میخواهی چه گفتم؟!

گفتم چندسال است که مسیرم عوض شده، چند سال است که باورم عوض شده، چند سال است که خدا را لحظه لحظه در زندگیم حس میکنم، میخواهم کسی باشد که مرا نگیرد از خودم، نگیرد از خدای خودم.گفتم من همسفر میخواهم همفکر هم عقیده، گفتم من میخواهم دور نکند مرا از روزهای خوبی که دارم و عاشقش باشم

خندید و گفت:عشق و ایمان را که خودت درک کنی می شود این.عشق را که گفت فقط خدا را مرور کردم،تنها کسی که با او به اوج رسیدم به اوجِ عشق...

غریبه آشنای من...نمیدانم کجایی چه میکنی ، ولی حال این روزهای من پر از اضطراب است پراز نگرانی پراز ....پر از چه کنم....

چه کنم!خسته شدم از این سؤال که پس تو چه میخواهی!من تو را میخواهم ،تویی که وقتی آمدی نتوانم نتوانم بگویم نه.

 
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۴:۳۸
معصومـــه پــورابـراهیـــم